باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


Mar 25, 2005



    *
    از این که هنوز فکر می کنم هستم تعجب نمی کنم چون هستم
    ازاین که هنوز فکر می کنم خواهم بود تعجب نمی کنم،
    چون فکر می کنم
    از این که هنوز فکرمی کنم مرده ام تعجب نمی کنم
    چون زندگی می کنم
    از این که هنوز فکر می کنم حرفی برای گفتن دارم تعجب نمی کنم
    چون فکر نمی کنم!

    *

    خاطرات جالب و دور و درازی دارم
    که اگر روزی حوصله کنم و بنویسمشان
    خروارها کاغذ لازم دارم
    ولی متاسفانه هیچکدامشان را به خاطرندارم
    جزاین یکی:
    « فردا قصد دارم به مهمانی مهمی بروم
    از شانس بد باران شدیدی خواهد گرفت و من در خانه می مانم .»

    *

    هی مانکن سومین (از دست راست) پشت ویترین
    مغازه ی Aleksi 13 واقع در خیابان Alexander
    جنب بانک Nordea
    :
    من به جنده ای احتیاج دارم
    کمی
    زنده تر از تو!



    و.م.آیرو
    برگرفته از: « داد نزن
    در این آینه کسی نیست ! »





:

بایگانی

:


پرشین بلاگرز