باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


Apr 29, 2009



    داشتم طرح‌های اردشیر محصص را می‌دیدم. بیشتر آدم‌هایش یا پا در هوا هستند یا سر در هوا، اگر سری داشته باشند، معلوم نیست کجا ایستاده‌اند و به کدام سو نگاه می‌کنند، همه به نوعی دفرمه شده‌اند. بعضی‌ها هم سرشان با ته‌شان بازی می‌کند مثل این یکی. انگار شرح مصیبت ماست.

    **
    قيمه و پرگار وجود- محمد قائد

    ...آماتورها را هميشه می‌توان با ترانزيشن ضعيف شناخت و با حاشيه روی و زياده گويی..ترانزيشن خوب، احتياج به ذهن تحليلی قوی و قوه‌ی تخيل بالا و فرهنگ گسترده دارد...اين نوع نوشته، توقع بالايی از خواننده دارد و از او می‌طلبد با درايت بالا و ظرفيت تفکری بالای حد ميانگين، سرنخ ها را خودش در ذهن خود به يکديگر گره بزند.
    استايليست آنارشيست - عبدی کلانتری



    **
    نیمه‌شبی دلگیر، که من خراب وخسته
    غرق مطالعه‌ی مجلدی عجیب و غریب بودم از دانش از یاد‌رفته
    در میان سر تکان دادن‌ها، و گاه به خواب رفتن‌ها، ناگهان انگشتی به در خورد
    گویی رپ‌رپه‌ای بود، رپ‌رپه‌ای نرم که کسی بر در اتاقم می‌زد
    زیر لب گفتم: «میهمانی آمده است، و بر در اتاقم انگشت می‌زدـ
    همین و نه چیزی دیگر.»
    غراب- ادگار آلن پو







:

بایگانی

:


پرشین بلاگرز