![]() |
![]() |
![]() |
Jun 16, 2005
دو شعراز توماس ترانسترومر
سپیده دمی در ماه ژوئن برای بیدارشدن زود است هنوز و برای دوباره خوابیدن، دیر باید به سبزه زار شوم که سراسر خاطرههاست و با نگاهاشان دنبالم میکنند دیده نمیشوند با زمینه یکی میشوند آفتاب پرستهای کامل چنان نزدیک که میشنوم نفس میکشند اما آواز پرندگان هوش میرباید. نگاهش روی صفحهی روزنامه می چرخد آنگاه احساسها چنان سرد از راه می رسند که جای فکرها می نشینند فقط در افسونی عمیق میتوانست آن دیگر خود شود خواهرسیاه پوشش زنی که گام بر می دارد با هزاران دیگر فریادزنان " مرگ بر شاه " - اما حالا او مرده است. - خیمهای سیاه رژه میرود مومن و مملو از نفرت جهاد! دو تن که هرگز به هم نمیرسند مراقب جهاناند. برای آشنایی با جهان شعری توماس ترانسترومر، مقاله ی « چگونه به یک شعر اعتماد کنیم» در اینجا خواندنی است |
![]() |
|