باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


Jun 16, 2005

دو شعراز توماس ترانسترومر


    خاطره ها من را می بینند


    سپیده دمی در ماه ژوئن
    برای بیدارشدن زود است هنوز
    و برای دوباره خوابیدن، دیر

    باید به سبزه زار شوم
    که سراسر خاطره‌هاست
    و با نگاه‌اشان دنبالم می‌کنند

    دیده نمی‌شوند
    با زمینه یکی می‌شوند
    آفتاب پرست‌های کامل

    چنان نزدیک‌ که می‌شنوم
    نفس می‌کشند
    اما آواز پرندگان هوش می‌رباید.


    هزار و نه‌صد و هشتاد


    نگاهش روی صفحه‌ی روزنامه می چرخد
    آنگاه احساس‌ها چنان سرد از راه می رسند
    که جای فکرها می نشینند
    فقط در افسونی عمیق
    می‌توانست آن دیگر خود شود
    خواهرسیاه پوشش
    زنی که گام بر می دارد
    با هزاران دیگر

    فریاد‌زنان " مرگ بر شاه "
    - اما حالا او مرده است.
    - خیمه‌ای سیاه رژه می‌رود
    مومن و مملو از نفرت
    جهاد!
    دو تن که هرگز به هم نمی‌رسند
    مراقب جهان‌اند.




برای آشنایی با جهان شعری توماس ترانسترومر، مقاله ی « چگونه به یک شعر اعتماد کنیم»
در اینجا خواندنی است





:

بایگانی

:


پرشین بلاگرز