باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


Aug 20, 2005



    بطور حقیقی



    دیروز
    در ایستگاه بین راه
    چند فرشته‌ی سیاه دیدم
    آینه‌های تاریک
    بوی مومیایی پیچید


    چه عصر شادی
    روزنامه‌های صبح
    این صحنه را ندیدند
    وقتی دسته‌جمعی در زباله‌ها
    ته مانده‌ی روز را سرمی‌کشیدند


    عجیب عجیب نیست
    خاک نیست
    خلاء با خودش خلوت می کند
    رشد ریشه‌های هوایی
    نشانه‌های اشتباه
    ماشین حساب
    نفشه‌ی بانک
    نداریم
    می‌کشیم

    می ترسم بعضی وقت‌ها بطورواقعی
    وقتی خیابان خلوت است و درخت‌ها
    ناگهان آفتابی می‌شوند
    جدول‌های گذشته
    لرزه‌های ریز
    بالای زمین
    سراب


    بالا می روند
    رفته رفته
    کی، کجا؟
    بالا می‌روم
    رفته رفته
    بالا می‌روم از کجا
    پله‌ها
    فرسوده می‌شوند

    در فرار هم
    زمان سهم دارد
    فهم می‌شود

    نمی‌شود نرفت این‌طوری
    تا آن سر دنيا
    باید چند مسکن سنگین صرف کنم
    ...

    تلفن زنگ می‌زند همین‌جا
    حقه‌ای قدیمی
    کم می‌آورد
    تمام نمی‌شود
    بطورواقعی .






    یادی از:
    ...
    در انتظار
    زمان حجم دارد
    لمس می شود

    ( محمود داوودی- چند صحنه)







:

بایگانی

:


پرشین بلاگرز