![]() |
![]() |
![]() |
Jul 30, 2008
از دلات انگشتر و سینهریز میسازند. ![]() ◄مردی که خلاصهی خود بود: احمد شاملو(۱۳۷۹-۱۳۰۴) در هشتاد سالی که از انتشار افسانهی نیمایوشیج در روزنامهی قرن بیستمِ میرزاده عشقی میگذرد، جریان شعر جدید و جریان مطبوعات تجددطلب درهم تنیدهاند. امروز میبینیم خوانندهی شعر نو و ادبیات جدید، خوانندهی مطبوعاتِ ترقیخواه هم هست(گرچه عکس آن همیشه صادق نیست). شاعرِ نوپرداز ایران همواره برای دسترسی به خوانندهی جوان و درس خوانده، نیازی حیاتی به مطبوعات داشت و از این رو، شعر جدید ایران پدیدهای ژورنالیستی هم بوده است. هم از راه مطبوعات به دست گروهی نسبتاً بزرگ میرسید، و هم به طور انبوه تولید میشد تا صفحات مجلات ادبی را پر کند. زمانی بعضی سردبیران نشریات ادبی اخطار میکردند چنانچه کسی شعرهایش را بخشنامهوار به همهی نشریات بفرستد کلاً از چاپ آثارش خوداری خواهند کرد. ◄شاملو محكوم بود كه شاعر باشد اينكه كسى در خانه خودش چه لباسى مىپوشد و معمولاً چه ساعتى مىخوابد خصوصى است، اينكه كسى در ملاء عام چه لباسى مىپوشد و با چه لحنى حرف مىزند شخصى است. بحث عمدتاً در بارهی رويدادهايى فرهنگى ـ اجتماعى است كه در برابر همگان اتفاق افتاده، نه امورى خصوصى پشت درهاى بسته. (كتاب هفته، مرداد ۱۳۸۰) ◄مقاله به عنوان ژانر ادبی وقتى بچه بوديم، مدام حرف از شوپنهاور (كه به سكون واو تلفظش كردند) و موريس مترلينگ و آلكسيس كارِل و آندره موروآ بود. بزرگتر كه شديم، عصر سارتر و كامو بود و تا از چنين افرادى، چه بجا و چه بىمناسبت، نقلقولهايى نمىپرانديد مقالهتان در يك نشريه جدى چاپ نمىشد. مدتى هم هايدگر و كاستانِدا مُد بود. حالا دور، دور فوكو و دريداست، و همان بهبه و چهچهها و تصديقهاى بلاتصور. در دانشگاه، غالب استادانمان مىگفتند حرفهاى يونگ مندرآوردى است و اسكينر از نظر علمى درست مىگويد. حالا اسكينر تقريباً فراموش شده و دوباره ميدان تا حدى به دست يونگ و حرفهاى ”مندرآوردى“اش افتاده است. بتهاى فكرى و آرتيستهاى سينما همواره خواهند بود چون ظاهراً به وجودشان احتياج است و آنها هم بالاخره نان بتبودنشان را مىخورند. شايد هم بتها و افسانهها چاشنى زندگىاند. نكته اين است كه پاى هر بتى عدهاى بتتراش و متولّى ايستادهاند كه با آنها طرفيد، وگرنه خود بت بيچاره عمرش را مىكند و مىرود پى كارش، و شايد به خاطرش خطور هم نكند كه روزى مجسمهاش را وسط حوض و فوّاره بگذارند. (همشهرى، ۳۱ مرداد ۱۳۸۰) |
![]() |
|