باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


Nov 11, 2006


    کار تازه‌ای از نانام


    ۱
    منو بازی کنين. بتوپين! بوووووق! ِپدّ سَگ!......

    2
    بابام

    می‌گف سپورِ خوب بهتر از دکترِ بده. می‌گفتيم Wow! هرچن اون موقع از تمدّن فقط this و that بلد بوديم.
    پدر جان، چرا سوراخ هنوزهم نيامده، و چرا مار هنوز در سوراخ است، و چرا سوراخ و مار و هم و هنوز را با هم سوزانديم؟ درخت را مادربزرگ کاشته بود. خب، مادربزرگ هم طرح‌های جنگیِ خودش را داشت. W.C مخففِ Winston Churchil بود و مادربزرگ عاشقِ Churchil بود ـ ولی هيچ توالتی فرنگی نبود، پس درخت کاشت و ما سوزانديم.
    شب‌ به‌ خير حسين جان
    شب‌ به‌ خير
    ماچ ـ کليک!



    پنج کار دیگر از نانام





:

بایگانی

:


پرشین بلاگرز