![]() |
![]() |
![]() |
Jun 6, 2005
سالهاست که با هوشنگ گلشیری سر و کار داریم. هر کسی یک عمر قطعی دارد که بسته به عمر واقعیاش چه در زندگی روزمرهاش و چه در کارش جلوه مینماید. چه کسی میتواند عمر قطعی گلشیری را حدس بزند؟ عمر قطعی که از انتشار شازده احتجاب آغاز میشود و با انتشار داستانهای کوتاه ادامه مییابد و به فتحنامهی مغان میرسد و آنگاه جز انتشار چندین کار بلند و کوتاه، سرو کلهاش در جنبش دفاع از آزادی بیان پیدا می شود و درگیریهای تبع آن که در نشریههای داخل و خارج کشوردنبال کردهایم و میکنیم.و به کجا می انجامد؟ تجربههای گوناگون گلشیری در زمینه داستان نویسی و حرف و نظرهایش در زمینهی فرم به گمان من از توجهی صرف به فرم و تئوریهای مربوط به آن نمیآید، بلکه بیشتر برخاسته از دغدغهی بازیگوشانه و کنجکاوی سیری ناپذیرش است. با واژه بازیگوشی قصدِ بازی ِ بازیگوشانه ندارم. گلشیری نویسندهی نویسندگان نیست. تجدید چاپ آثارش و میزان انتشار آنها خود گویا است . حُسن گلشیری تنها در این نیست که نویسندهی خوبی است و آثار پر ارزشی انتشار دادهاست، بلکه در این است که میتواند این احساس را به خواننده بدهد که با او از نزدیک آشناست. آثار گلشیری در زمرهی پر تنوع ترین نوشتهها در ادبیات امروز ایران بشمار میآید. داستان های کوتاه و بلند، رمان، فیلم نامه، مقالهها و نقدهای ادبی او شاهد این مدعاست. به این تنوع باید جنبه های دیگری را که او به ارمغان آورده، بیفزائیم : جدل روشنفکرانه، نقد هنری، تفکر و اندیشهی ادبی، نوشته های رازآمیزی که بدون اشاره ی صریح، حرف بسیاری برای گفتن دارد و داستانهای بی پرده در کنار داستانهای نمادین و استعاری. گلشیری هوشمندانه در بارهی هنرمندان معاصر نوشته است و پژوهشهای ارزشمندش در بارهی شاعرانی چون نیما، اخوان و شاملو از دقتی نبوغ آمیز برخوردار است. اندیشه ی نقادانه، کشفیات وعلاقمندی همراه با قضاوت منفی و مثبتش در سی سال گذشته، تاثیر نوینی بر ادبیات ایران گذاشته است. هر چند که بسیاری از مقالههایش بهانهای برای نوشتن مهم ترین دغدغهاش، داستان و رمان بوده است. او داستان نویسی است که مقاله مینویسد. داستانهای کوتاهش جایگاه خاصی دارند. این البته به دلیل کاراکتر جداگانهی رمان هایش نیست. به رغم تفاوت ها و تجربههای گوناگون ، داستانها یک موضوع دارند وآن صراحت همراه با اشاره تلویحی حاضر در داستان هایش است. میان رمان و داستان تفاوت وجود دارد ، اما داستانهای او همان حرفی را دارند که در رمان هایش می یابیم . تنها لحن وصدا تغییر می کند. به سان ِ پیچ و خمهای رودخانهای که جلوی شدت جریان را میگیرند و آرام میکنند، بدون آنکه رود را از حرکت باز دارند. تنها زمزهی جریان آب را نرم تر میکنند. گرداب ساکن میشود و داستان، ناب وخالص آرام میگیرد. رازی بدون ِ واژه. در همهی داستانهای گلشیری با افشای راز روبروایم، اما هنوز پرده از راز برداشته نشده که واژهها سکوت میکنند. هسته و حقیقتِ عمده همانی است که بیان نمیشود. اما رسوب تخیلی قوی و وسواس نویسندهای قوی را بر جای می گذارد. شازده احتجاب، مردی با کراوت سرخ، نمازخانه ی کوچه من، معصوم یک تا پنج، داستان های پنج گنج، انفجار بزرگ سرحی بر قصیده ی جملیه و ...تا جن نامه را بخوانیم. جولای ۱۹۹۷ مکث ِ هفتم ، بهار ۱۳۷۷- ویژه نامه ی گلشیری |
![]() |
|