![]() |
![]() |
![]() |
Nov 13, 2005
![]() احمد شاملو
هنوز در فکر آن کلاغم ... هنوز در فکر آن کلاغم در درههای یوش: با قیچی سیاهش بر زردی برشتهی گندمزار با خش خشی مضاعف از آسمان کاغذی مات و رو به کوه نزدیک با غار غار خشک گلویش که کوهها تا دیرگاهی آن را در کلههای سنگی اشان گاهی سوال میکنم از خود که با آن حضور قاطع بیتخفیف وقتی با رنگ سوگوار مُصرش بر زردی برشتهی گندمزاری بال میکشد تا از فراز چند سپیدار بگذرد، با آن خروش و خشم با کوههای پیر کاین عابدان خستهی خوابآلود در نیمروز تابستانی تا دیرگاهی آن را با هم تکرار کنند؟ |
![]() |
|