باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


Nov 13, 2005


احمد شاملو

    هنوز در فکر آن کلاغم ...




    هنوز
    در فکر آن کلاغم در دره‌های یوش:

    با قیچی سیاهش
    بر زردی برشته‌ی گندم‌زار
    با خش خشی مضاعف
    از آسمان کاغذی مات
    قوسی برید کج،

    و رو به کوه نزدیک
    با غار غار خشک گلویش
    چیزی گفت

    که کوه‌ها
    بی‌حوصله

    در زلّ آفتاب

    تا دیرگاهی آن را
    با حیرت

    در کله‌های سنگی اشان
    تکرار می‌کنند




    گاهی سوال می‌کنم از خود که
    یک کلاغ

    با آن حضور قاطع بی‌تخفیف
    وقتی
    صلوة ظهر

    با رنگ سوگوار مُصرش
    بر زردی برشته‌ی گندم‌زاری بال می‌کشد
    تا از فراز چند سپیدار بگذرد،
    با آن خروش و خشم
    چه دارد بگوید

    با کوه‌های پیر
    کاین عابدان خسته‌ی خواب‌آلود
    در نیم‌روز تابستانی
    تا دیرگاهی آن را با هم
    تکرار کنند؟






    :

    بایگانی

    :


    پرشین بلاگرز