معلومه که خستهام چون آدمها یک جایی باید خسته بشن از چی خستهام نمیدونم دونستنش هم بدردم نمیخوره چون خستگی همینه که هست سوزش زخم همینه که هست و با علتش کاری ندارم آره خستهام و آروم میخندم به خستگی که فقط همینه در تن تمنای خواب در روح آرزوی فکرنکردن ...