![]() |
![]() |
![]() |
Apr 17, 2005
شعری از شیموس هینی تر جمه ی روشنک بیگناه گفت: "گوشی رو نگهدار، همین الان می رم میارمش هوا اونقدر خوبه که اون تصمیم گرفت علف هرزه ها رو وجین کنه." بعد او را دیدم بر روی دستان و زانوانش پای ساقه های تره دست می کشد، نگاه می کند، جدا می کند و آرام بیرون می کشد هر چه را که جا نیفتاده، ضعیف و بی برگ است شاد از ریشه کن کردن علف های هرز در عین حال کمی هم با حس گناه طنین بلند و یک نواخت تیک تاک ساعت راهرو آنجا که تلفن بی حضور کسی رها شده است در آرامش جامِ آینه و نور آفتاب بر پاندول ها و از فکرم گذشت اگر این روزها بود مرگ همه راهمینطور فرا می خواند بعد صدایش را شنیدم و نزدیک بود به او بگویم دوستش دارم . برگرفته از «کتاب شعر» |
![]() |
|