باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


Jun 23, 2005


    نیمه‌شبی دلگیر، که من خراب وخسته
    غرق مطالعه‌ی مجلدی عجیب و غریب بودم از دانش از یاد‌رفته
    در میان سر تکان دادن‌ها، و گاه به خواب رفتن‌ها، ناگهان انگشتی به در خورد
    گویی رپ‌رپه‌ای بود، رپ‌رپه‌ای نرم که کسی بر در اتاقم می‌زد
    زیر لب گفتم: « میهمانی آمده است، و بر در اتاقم انگشت می‌زدـ
    همین و نه چیزی دیگر. »


از شعر بلند غراب
ادگار آلن پو- احمد میر علایی





:

بایگانی

:


پرشین بلاگرز