باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


Jan 8, 2006


    نام ها- ۲



    پل والری در« هنر شعر» می‌نویسد: در ترجمه‌ی شعر‌های ورژیل جاهایی می‌خواستم بخش‌هایی را تغییردهم چون احساس می‌کردم با خود شاعر یکی شده‌ام. والری حس می‌کرد ترجمه بازآفرینی است
    گالوی کینل، شاعر مشهور آمریکایی، در مقدمه‌ای بر ترجمه‌ی شعر‌های فرانسوا ویلون می نویسد: آدم ممکن است لفظ به لفظ، دقیق و بی عیب و نقص ترجمه کند با این وجود شعر از دست برود یا لحن گم شود. او می‌نویسد: من هم می‌خواهم تحت الفظی ترجمه کنم اما به معنایی دیگر، می‌خواهم وفادارتر باشم به پیچیده‌گی شعر، هم به سایه روشن‌های معنایی و هم به لحن
    درعین حال می‌خواهم ترجمه در زبان انگلیسی هم روان باشد. نمی‌خواهم صرفا معنایی را از زبانی به زبان دیگری برگردانم. بلکه می‌خواهم آنچه را تا اندازه‌ای تجربه و فهم خودم هم هست بنویسم. شاید عجیب بنظر بیاید ولی به خاطر داشته باشید که وقتی به زبان مادری خود هم شعر می خوانیم همین اتفاق می‌افتد، یعنی تجربه‌ها، پژواک متن‌های در خاطرمانده، نظرات حی و حاضر ما، تجربه‌ی بی نظیری را شکل می‌دهند که شعر نام دارد. البته او سنگ بزرگ برمی‌دارد و کم نیست که بگوید می‌خواهم زبان فرانسوی را انگلیسی کنم. غول‌های مدرن گاهی به نشانه می‌زنند

    برای چارلز سیمیچ، شاعر و مترجم مجاری تبار آمریکایی هم ( برنده ی جایزه پولیتزر) همین اتفاق می‌افتد وقتی که می گوید: ترجمه هنر احضار ارواح است. اگر خودم باور نکنم که دارم شعر می نویسم، هر چقدر هم زیباشناسی متن اصلی برایم حیرت انگیز باشد، کمکی نمی‌کند،آن وقت می فهمم که دارم ترجمه می‌کنم.

    شاید به همین خاطراست که شیموس هینی در ستایش ترجمه‌های او نظر همیشه بیاد ماندنی ازرا پاوند را تکرار می کند: رقص شعور با زبان موسیقیایی در میان واژه‌ها





:

بایگانی

:


پرشین بلاگرز