![]() |
![]() |
![]() |
Jul 25, 2005
![]() شمردن مرثیه- ویسواوا شیمبورسکا چند نفر از کسانی که میشناختم (اگر واقعن میشناختم ) زنها و مردها (اگراین تفاوت هنوز هست) ازاین آستانه گذشتهاند (اگر این آستانه هست) از روی این پل رفتهاند (اگر این پل هست) ؟ چند نفر بعداز زندگی کوتاه یا بلندشان (اگرحالا برایشان فرقی هم بکند) - خوب بود چون شروع شد، بد بود چون تمام شد - (اگر عکس این را نگفته باشند ) به ساحل دیگر رسیدهاند ، (اگر رسیدهاند و اصلن ساحلی هست ) ؟ خبر ندارم هنوز از سرنوشتاشان (اگرسرنوشت مشترکی هست یا اصلن سرنوشتی هست )؟ همهچیز ( اگر این کلمه محدود نکند ) را پشت سر گذاشتند ( اگرپیش رو نداشتند )؟ چند نفر از این زمان پرشتاب پیاده شدند و گریان در دوردست ناپدید شدند (اگر این دورنما باورکردنی هست)؟ چند نفر (اگر این سوال بی معنا نباشد ، اگر بشود به رقم نهایی رسید ، پیش از آنکه شمارشگر خودش را بشمارد) به عمیقترین خوابها فرورفتهاند ( اگر عمیقتری درکار نباشد)؟ به امید دیدار به امید دیدار تا فردا به امید دیدار تا بعد . حالا نمیخواهند (اگر نخواهند) چیز بیشتری بگویند. به سکوت بی پایان بازگشتهاند . ( اگر غریب نباشد) غرق فقط این ( اگر فقط این ) که در غیاب به آن مجبورند. |
![]() |
|