![]() |
![]() |
![]() |
Dec 29, 2005
![]()
فرزانه میلانی آيا به راستی میتوان زندگی را نوشت؟ آيا میتوان گذشته را از زبان حال گفت و دانستههای امروز را به ندانستههای ديروز تحميل نکرد؟ آيا میتوان خاصيت سيّال و زودگذر زمان را محبوس يک شکل لامتغيير و ديرپا ساخت؟ شايد بايد پذيرفت که زندگی همچون باد صيد ناشدنی و چون نور پراکنده است. به روايت شدن تن در نمیدهد.دايم درحال تطور است. گريز پاست. نه تکرار کردنی و نه تمرين شدنی است. رضا نمیدهد درقابش بگذاريم،تلخیصاش کنيم و مصلوب تصويری از پيش ساخته نگاهش داريم. اينها همه نشان از محدوديتهای ذاتیحديث نفس داردکه عبث میپندارد میتوان زندگي را ثبت و ضبط کرد. وانگهی خيال بافیهای ذهن، ناتوانیهای خاطره،تلاشهای غير ارادي برای سرکوب کردن و سرپوش گذاشتن بر برخی اتفاقات و احساسات، لايههای تو درتو تنيده مناسبات انسانی، جملگی کارِ بازسازی کامل و شامل گذشته را امری دشوار و حتی ناممکن میکند متن کامل |
![]() |
|