![]() |
![]() |
![]() |
Nov 5, 2006
![]() ترانه برایِ تصویری پاره اِدمُن ژابِس - محمود مسعودی پشتِ شیشه، شیشهیِ غمناکِ فراموشی، بود، بود، کسی بود که به دوردست نگاه میکرد. پشتِ شیشه، شیشهیِ غمناکِ راه، بود، بود، چهرهای بود که تصویرها را میکُشت. تو به من نمینگری. تو هرگز مرا ندیدی. با این همه میدانی که از تو خوشم آمده است. پشتِ شیشه، شیشهیِ غمناکِ بوسهها، بود، بود، بردهای بود که سالیان میبافت. تو خندهیِ معشوقهیِ مرا داری. عطرِ تو عطرِ سپیده است. لبانِ تو را ترسیم میکنم. پشتِ شیشه، شیشهیِ غمناکِ باغ، بود، بود، زنِ مُردهای بود که تاج بر بامداد میگذاشت. از« در آستانهیِ کتاب»، اِدمُن ژابِس، ترجمهی محمود مسعودی- نشر «سی و دو حرف» |
![]() |
|