باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


Sep 13, 2005


    ژاک پره ور- احمد شاملو
    صبحانه

    قهوه رو ریخ تو فنجون
    شیرو ریخ رو قهوه
    قندو انداخ تو شیرقهوه
    با قاشق چایی خوری همش زد
    شیرقهوه رو خورد و فنجونو گذاشت
    بی این که به من چیزی بگه،

    سیگاری چاق کرد
    دودشو حلقه حلقه بیرون داد
    خاکسترشو تکوند تو زیرسیگاری
    بی این که به من نگاهی کنه،

    پاشد کلاشو گذاش سرش
    بارونی شو تنش کرد چون که داشت می بارید
    و زیر بارون از خونه رفت
    بی یک کلمه حرف
    بی یه نگاه.

    من سرمو گرفتم تو دستام و
    اشکام سرازیر شد.


شعرهای دیگر ژاک پره ور را در اینجا بخوانید





:

بایگانی

:


پرشین بلاگرز