باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


Sep 24, 2005

نام ناپذیر- ساموئل بکت
داستان با این پارگراف تمام می شود


    شاید رویاست. همه‌اش یک رویا، رویایی که غافل‌گیرم خواهد کرد. بیدار خواهم شد. در سکوت، و دیگر هرگزنخواهم خوابید، خودم تنها، یا رویا، بازهم رویا، رویای یک سکوت، سکوتی رویایی، پراز زمزمه‌ها ، نمی دانم، نمی دانم، همه‌اش کلمات، بیداری هرگز، فقط کلمات، چیز دیگری نیست، باید ادامه بدهی، همین و بس، به زودی تمام می شوند، این را خوب می دانم، می توانم حس‌اش کنم، به زودی ترکم می کنند، آنگاه همان سکوت، برای لحظه‌ای ، چند لحظه‌ی ناب، یا همان رویای خودم، آنکه ماندنی است، که نمی ماند، که هنوز می ماند، خودم تنها، باید ادامه دهی، نمی توانم ادامه دهم، باید ادامه دهی ، ادامه خواهم داد، باید کلمات را بگویی تا زمانی که کلمه ای هست، تا وقتی که مرا بیابند، تا وقتی مرا بگویند، درد عجیب، جُرم عجیب، باید ادامه دهی، شاید پیش از این تمام شده است، شاید پیش ازاین مرا گفته اند، شاید مرا به آستانه‌ی داستانم رسانده اند، روبروی دری که به قصه‌ام باز می شود، که غافل‌گیرم خواهد کرد، اگر باز شود، خودم تنها، آنگاه همان سکوت، آنجا که هستم، نمی دانم، هرگز نخواهم دانست، در سکوت، هیچ کس نمی داند، باید ادامه دهی، نمی توانم ادامه دهم، ادامه خواهم داد.


Molloy, Malone Dies, The Unnamable
از «نام ناپذیر»هفتمین داستان بکت که همراه با « مالون می میرد» و « موُلوی» تریلوژی او نامیده می شود.
Knopf “Everyman’s Library,” The Trilogy, 1997, ISBN 0-375-40070-2
Samuel Beckett





:

بایگانی

:


پرشین بلاگرز