![]() |
![]() |
![]() |
Mar 19, 2008
![]() بیژن جلالی امروز روزی است گرامی چون دیگر روزها و امروز روزی است زودگذر چون دیگر روزها و امروز روزی است دیرپا چون دیگر روزها و امروز روزی است که باید او را به فراموشی سپرد چون دیگر روزها ما تاجی از بیهودهگی بر سر داریم که از چراغهای فلئورسنت بیشتر میدرخشد و صورتهای رنگپریده و توخالی ما زیر این نور بس تماشاییست عشق ما دست کمی از صورتهای ما ندارد از روز و از شب نازا ماندهایم و ستارهگان لال و خاموشند بیسرنوشت روی رودهای بیموج ِخیابانهای آسفالتشده کشتی سنگین بدنمان را میکشیم آرزویمان از نوع ازگیل و زالزالک است و به زحمت میان ما کسی پیدا میشود که رنگ خونش را بداند سرهایمان زیر این تاج بیهودهگی به پایین افتاده است. در جهنم مردان و زنان واقعی وجود دارند که قیافه و طرز رفتار واقعی دارند و از امور واقعی صحبت میکنند در جهنم مردان و زنانی از تمام ممالک دنیا وجود دارند که بعد از سلام و احوالپرسی از نظریات و عقاید خود صحبت میکنند در جهنم مردان و زنان زیادی هستند که در کمال ادب در موقع خداحافظی به یکدیگر خدانگهدار میگویند ولی با رسیدن شب به جای سکوت با صدای فریادهای دلخراش خود خواب را بر یکدیگر حرام میکنند شعرخاک، شعر خورشید(گزیده شعرهای بیژن جلالی)- نشر مروارید، اسفند ۱۳۸۲ |
![]() |
|