![]() |
![]() |
![]() |
Jan 10, 2006
![]() به عقیدهی بسیاری از منتقدان ادبیات غرب،شعرهایی که ازرا پاند پیش از کانتوها نوشته، یعنی شعرهایی غنایی کوتاه و دو شعر بلند (Homage to Sextus Propertius-۱۹۱۷)و (Mauberly Huge Seltwyn- ۱۹۲۰) از آثار ماندگار ادبیات زبان انگلیسی است اما در مورد کانتوها، شعر بلندی که از حدود ۳۸ سالگی سرودن آن را شروع کرد...بهتر است قضاوت را از زبان خود پاند بشنویم. در سال ۱۹۶۶ و در ونیز دانیل کُوری در حضور پاند بحث کانتوها را پیش میکشد و دشواریهای شعر بلند گفتن را برمیشمارد. پاوند ناگهان حرف او را قطع میکند و با قاطعیت میگوید: سرهم بندی است. کُوری: منظورتان این است که خوب از کار در نیامده؟ پاند: معلومه که خوب از کار در نیامده، وقتی میگویم سرهم بندی است یعنی همین. در بارهی خیلی چیزها اطلاع کمی داشتم. خیلی کم و خیلی آهسته خواندهام کُوری( با اعتراض ): همه چیز را نمیتوان دانست، این برای مغز یک انسان، آنهم این روزها، غیر ممکن است. پاند: آیا بهتر نیست اگر میخواهی کاری مثل کانتوها بکنی در بارهی چیزها کمی اطلاع داشته باشی؟ آنگاه مکثی میکند و میگوید:- من از اینجا و آنجا چیزهایی که توجهام راجلب میکرد برداشتم و همه را در یک کیسه ریختم اما این راه آفریدن یک اثر هنری نیست. چند روز بعد دارند در بارهی بی مسولیتی شاعران آن زمان و آزادیهایی که به خود میدهند تا مگر تاثیری بر خواننده بگذارند، حرف میزنند. دانیل کُوری : حتی مالارمه هم با نحو بازی میکند. پاند: بازی کردن با نحو اگر بدانی چه میکنی مسئلهای نیست. مسئله این است که این افراد نمیدانند نحو چیست. اینها فرق میان قید و صفت را نمیدانند. کُوری از فرصت استفاده میکند و چون میخواهد مقالهای در بارهی ازرا پاند بنویسد، می پرسد: آیا اعتراف شما به شکست هنری خود محکوم کردن عمدی کانتوها بود یا حرفی از سر افسردگی ؟ پاند لحظهای به ناخنهایش ور میرود و میگوید: « بله، سرهم بندی کردم» توضیح: با پوزش از استاد گرامی ضیاء موحد، که نوشته ایشان برای باز چاپ در اینجا کوتاه و بصورت گفتوگو نوشته شدهاست. - البته با نگاه به متن انگلیسی- |
![]() |
|