باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


May 14, 2006

    یکی دو هفته است که استکهلم ما، از خواب زمستانی بیدار شده، در بالکن پشت میز نشسته بودم آفتاب می‌گرفتم. «سعدی» آقای موحد هم روی میز بود. دخترکی ۹ساله از در درآمد. زیبا با گیسوی بلند، او هنوز خواندن و نوشتن فارسی نمی‌داند. همین‌جا به‌دنیا آمده و بزرگ شده، گفتم: نیلوفر، من چیزی از این کتاب برایت می‌خوانم، بگو ببینم چه می‌فهمی؟ گفت: باشد، این را خواندم:
    چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست .
    گفت: عمو، یه چیزی در باره‌ی بو و موی من بود؟




    «زبان و شخصیت»


    منتقدان ادبیات اگر در یک چیز اتفاق‌نظر داشته باشند این است که آن‌چه باید در معرض داوری نهاده شود شعر شاعر است نه خود شاعر. شخصیت شاعر همان است که در شعر او تجلی پیدا می‌کند. این که آیا این شخصیت همان شخصیت زندگی روزمره‌ی او هم هست یا نیست بحثی است دیگر. صداقت و صمیمیت شاعر این نیست که آنچه در شعر خود نشان می‌دهد همانی باشد که معاصران و معاشران او از زندگی شخصی او می‌دانند. از این گذشته چه کسی می‌تواند با مشاهده‌ی ظاهر زندگی شاعر شخصیت باطن او را دریابد.

    الیوت در مقاله‌ی مهم خود:«سنت و ذوق فردی» از این نیز فراتر می‌رود. به اعتقاد الیوت شعر نه تنها تسلیم عواطف شدن نیست بلکه فرار از عواطف است، نه تنها بیان فردیت نیست بلکه فرارفتن از فردیت است. عاطفه‌ی شاعر در شعر اوست نه در تاریخ زندگی عاطفی شاعر. شاعر پیوسته در کار فداکردن و امحای فردیت خویش است. معنای این فردیت‌زدایی تعلق به سنت است، سنتی که شاعر جدا از آن هیچ است.

    سعدی زاهد است، قانع است، عاشق است، به موسیقی عشق می‌ورزد، شجاع و صریح است. طنز شیرین و گزنده‌ای دارد. به زبان فارسی عشق می‌ورزد و به فرهنگ و ادب زمان خود مسلط است. ما این همه و بسیاری نکته‌های دیگر را از کلام و زبان او می‌فهمیم اما این که در زندگی خصوصی خود چگونه آدمی بوده است نه اطلاع درستی داریم و نه اگر داشتیم به کار نقد ادبی می‌آمد. سعدی همان زبان سعدی است.



برگرفته از: سعدی، دکتر ضیاء موحد ،نشر طرح نو، ۱۳۷۸





:

بایگانی

:


پرشین بلاگرز