![]() |
![]() |
![]() |
Feb 25, 2008
اگر صرف پیشگامی نیما در نوآوری و نوگردانی قبای کهنهی شعر فارسی و نیز رویکردش به حرف و درد مردم نتواند خلعت خاص بودن بر قامت نیما بپوشاند، پس باید رد ماجرا را در جای دیگر جست. این جای دیگر به گمان من از تشخیص نیاز به نوآوری فراترست و راه به سرچشمهی این نیاز و نیز چند و چون آن میبرد. دگرگون شدن زمانه و هوار شدن دنیای مدرن بر سر جامعهای گیر کرده در تنگنای سنت را همه میدیدند و خیلیها هم - از میان خواص البته- آن را درک میکردند. اما دریافتن لایه های گونهگون دگرگونی به تمامی، یعنی حس کردن آن با پوست و گوشت و رگ و پی و نیز در پی آن باز تاباندن آن در شعر به تمامی کار هر کس نمیتوانسته باشد... ◄آنی که نیما دارد : فرشته مولوی |
![]() |
|