![]() |
![]() |
![]() |
Jun 16, 2007
مترجم: بهمن شاکری ![]() به گمانم وقتی کنار طرح خودت به تصویر دیگری برخوردی، موضوع خیلی جالب شد. فکر کردی تصادفی است یا کسی هوس کرده باشد. اما بار دوم دیگر فهمیدی غرضی در کار است. از آن به بعد دقیق شدی. حتی دوباره بازگشتی تا نگاهش کنی و در راه تمام پیشگیریهای لازم را هم به کار بستی، خلوتترین موقع خیابان، نبودن ماشینهای گشت در این گوشه و آن گوشه، نزدیک شدن با بیتفاوتی، هرگز نباید از روبرو به دیوار نگاه نگریست. بلکه باید از کنار پیادهرو و به طور اریب به آن نگاه کرد. باید وانمود کرد که آدم در ویترین مغازهی مجاور در پی چیز جالبی است و فوراً محل را ترک کرد. متن کامل در« باغ داستان» |
![]() |
|