![]() |
![]() |
![]() |
May 3, 2007
بلِيك موريسن مترجم: محمد قائد آخرين بار كِى پدرت را ديدى؟ پشت ميزم در زيرزمينى بهسردى مردهشویخانه در خانه تازهام، خانهاى كه كمكم كرد بخرم، نشستهام، دستگاه باترىدار قلبش در تاقچهاى بالاى كامپيوتر من جا خوش كرده است و رديف كتابها معنايى جز اين ندارد كه به من يادآورى كند اين نخستين قفسهاى است كه بى او مىچينم. احساس مىكنم انگار بارى روى دلم است. فكر مىكردم ديدن پدرم در حال مرگ مىتواند ترسم از مرگ را از ميان ببرد، و همين طور هم شد. خيال نمىكردم مرگ را به زندگى رجحان ببخشد. متن کامل موريسن، شاعر، روزنامه نگار و نويسندهی انگليسی و يكی از ويراستاران مجموعة شعر پنگوئن، اين روايت را كه از تجربهی واقعی زندگی خويش نوشته است همراه با ترجمهی عربی آن كه در دمشق چاپ شده به مترجم هديه كرد. |
![]() |
|