باغ در باغ
باغ در باغ

Editor Khalil Paknia

باغ در باغ    | برگ‌ها   | شعر    | داستان   | نقد   | تماس   |


Jun 18, 2005

    در اساطیر یونان « مُنه موزینه» الهه‌ی خاطره و حافظه و مادر فرشته‌های الهام بخش است. « مُنه موزینه» دختر آسمان و زمین و نامزد زئوس است. بازی ، موسیقی، رقص و شعر به او یا خاطره‌ی ازلی تعلق دارند. « مُنه موزینه» از حال و آینده خبر دارد ولی مهمترین وظیفه‌اش این است که« بود‌ها » را به روشنایی ابدیت برساند.


    محمود داوودی شاعر خوب شهر استکهلم در سه شعر زیر موفق می شود با دقت ساعت سازان سویسی ( یکی از ویژه گی شعرهایش ) تور رنگین کمان معنایی‌اش رادرغیاب علامت‌های نشانه‌ی زبان فارسی، با افسون نخ‌های نامریی لحن ، صدا، سکوت، آهنگ ببافد و با جمله های روشن می گوید که جواب های روشن وجود ندارند، ( ویژگی دیگر شعر هایش). پس عجیب نیست اگر « مُنه موزینه» در شعر‌هایش ظاهر می شود.



    چه خوب که هستم ودر گفتگوی بی پايان مرگ و
    زندگی سراسر می درخشم مثل ستاره‌ای که حالا
    در جايی می درخشد و راهنمای من‌است و ترا
    به يادم می آورد در گرمای تف کرده‌ی کوچه‌ی
    بی پايانی که از مرگ تصويری دورداشتيم و فکر
    می‌کرديم که جهان روزی درهايش را به روی
    ما می‌گشايد تا ما با راستی زندگی را با صداقتی
    طاقت فرسا ادامه دهيم و دورغ نباشيم تا دم مرگ
    مثل ستاره‌ای که حالا در جايی خاموش به خاک
    افتاده‌است.




    چه کسانی را دوست دارم که حالا درنيمه شب
    ازلابلای پرده‌ها يکی پس از ديگری ظاهرمی
    شوند و هرکدام داستانی به دوسطرمی گويند
    وپرده می بندند تا به پژواک صداهای درهم
    گوش کنم وبه يکی بيندِشم که بااوعشق بازيدم
    که فکرمي کنم حتی در زير سايه ی چتری که
    پس از باران خريديم عشق غايب بود



    و در اين فضا عبور می کنم معبر يادهاست و معبر
    فراموشی حافظه‌ی ممتد روزانه و عادت‌ها وهمچنان
    حافظ هرچه که از دست‌رفته و بازنمی گردد و دراين
    فضا ديگران هستند پل‌های ارتباط و پل‌های ويرانی
    سوء تفاهمی بی‌وقفه که فضا را گاهی تنگ می کند و
    نفس را می ُبرد.





    :

    بایگانی

    :


    پرشین بلاگرز