![]() |
![]() |
![]() |
May 19, 2005
فرناندو پسووا ترجمه : محمود داوودی، مرتضی ثقفیان بی میلی خیام، بی میلی کسانی نیست که نه امکان انجام کاری را دارند و نه توانایی آن را، به عبارت دیگر بی میلی مردمانی که مرده بدنیا آمدهاند و به همین دلیل به تریاک و مرفین پناه می برند. بی میلی این پارسی فرزانه عمیقتر و والاتر است. بی میلی آدمی است که بسیار اندیشیده و سپس دریافته که همه چیز مبهم است. بی میلی آدمی که در همه مذاهب وفلسفه ها غور وتامل کرده و سرآخر همچون سلیمان که گفتهاست : « به این نتیجه رسیده ام که همه چیز باطل و عذاب روح است » ، یا چون قدرتمداری دیگر، سزار لسپتیموس سوروس که چون از قدرت و دنیا کناره گرفت گفت: « همه چیز را در ید قدرت داشتم، اما هیچ چیز ارزش رنج ها و سختی ها را ندارد». « تارده» میگوید : زندگی جستجوی ناممکن است در میان چیزهای بیمعنا. این سخن را می توانست عمر خیام گفته باشد. اندرز همیشگی این فرزانه پارسی این است که بنوش، شراب بنوش. کل فلسفهی عملی او این است. اما هدف از این نوشانوش کسب شادی نیست، بلکه طلب شادی بیشتر است و آفرینش شادی بیش از بیش. و نه نوشیدن به گاه ِ اندوه، تا بنوشی وفراموش کنی و از باراندوهت بکاهی. شادی قدرت عمل و عشق از آن شراب است. اما عجب آنکه نزد خیام، چیزی وجود ندارد که بر قدرت یا عشق دلالت کند. ساقی خوش اندامی که گاه در رباعیات پدیدار می شود، کاری جز ریختن شراب ندارد. اندام ظریف ساقی همانطور به دیدهی شاعر خوش میآید که زیبایی جام شراب. به این ترتیب فلسفهی عملی خیام به اپیکوریسم ملایمی تبدیل و به حداقلی از لذت جویی خلاصه میشود. برای او همین کافی است که به گل های سرخ بنگرد و شراب بنوشد. نسیمی خنک، گفت و گویی بیمنظور و بیمقصود، جامی شراب و چند شاخه گل، همین و بس. فرزانهی پارسی خواست بیشتری ندارد. عشق خسته و مضطرب میکند، عمل به هدر یا به خطا میرود. دانش دست نیافتنی است و تعمق به ملالت میانجامد. پس همان به که از میلهاو امیدها دست میشستیم، البته اگر این ادعای خودخواهانه را نداشتیم که به توضیح جهان بپردازیم و یا قصد جنون آمیز بهبود ویا هدایت جهان را در سر نمی پروردیم. همه چیز باطل است، یا آن طور که در نوشتههای یونانی آمدهاست: « سرچشمهی همهی چیزهاغیر عقلانی است» واین سخن یک یونانی است . یعنی انسان عقل گرا. فرناندو پسووا نوشته هایش را به چند دسته تقسیم کرده ، و هر دسته را به نویسنده ای خیالی نسبت داده است. یکی از این نویسندگان « برناردو سوارش» می باشد که « کتاب نا آرامی» به نام او است. بخش های مختلف این کتاب - ۴۲۰ بخش کوتاه وبلند- گاه شکل مقاله، یاداشت روزانه، جملات قصار ویا تاملات شخصی است. عمر خیام از بخش ۳۶۷ این کتاب ترجمه شده است. برگرفته از « اندیشه ی آزاد» شماره ۱۸، پاییز ۱۳۷۱، استکهلم |
![]() |
|