Apr 18, 2007
به گفتهی اسکاروایلد: حافظه، دفترچهی خاطراتی است که همیشه همراه ماست. داستان«توی دشت بین راه» گویی این دفترچهها را ورق میزند. داستان در سال ۱۳۵۹ نوشته شده، در زمانی که تقریباً همه، از حافظههای فراموشکار ِ چپ گرفته تا بیرقهای دروغ ِراست ِحاکم بر طبلهای مرگ میکوفتند، اتفاق داستانی از اتفاق واقعی جلو میزند و میخوانیم:«...گفتم خوب دیگه هرکسی یه عقیدهای داره پدر عصبانی شد گفت من ریدم به اون عقیده ...». شخصیتهای داستان گویی از آن جنگ خانمانسوز جان سالم به در بردهاند. زندهاند تا اگر آن دفترچهها را کرم خورده است، از زبان خودشان حرف بزنند تا مرگ نویسندهی ۸۴ ساله آمریکایی، غمانگیزترین حادثهی زندگی ما نباشد،آن هم در سرزمینی که تا همین چند سال پیش باید زیر پلهای حومهی شهرها دنبال جسد نویسندگان میگشتی با طنابی بر گردن. «باغ در باغ»
توی دشت بین راه قاضی ربیحاوی
دشت در روبرو پهناور بود تا خط افق چیزی توی دشت نبود غیر از زمین صاف پُر از شوره به پشت سر که نگاه میانداختیم شعلههای آتش دیده میشد زبانهکشان مثل هیولای زخمی به خود میپیچیدند پخش میشدند و شهر که حالا هیچیش پیدا نبود زیر چترهایی از آتش بود مردم به شکل سایههای کوچک لغزان در بخار از دل آتش بیرون میجستند خود را میانداختند توی دشت لبتشنه پا میکشیدند تا آبادی بعد که در چهل کیلومتری بود در پیشاپیش ما سایههایی داشتند به مقصد میرسیدند پدر گفت یه کمی بشینیم و ایستاد با لبهای سفید شدهش خم شد روی پنجه پاها نشست بعد من و دوتا خواهرهام که از من کوچکتر بودند خودمان را ولو کردیم روی زمین مادر هم قمقمه آب را از روی شانه پایین آورد نشست افراد یک خانواده که پشت سر ما بودند آمدند از کنارمان گذشتند رفتند دور شدند خواهر بزرگتر گفت آب مادر از قمقمه آب ریخت توی لیوان دراز کرد بطرف پدر و پدر لیوان را گرفت آب را ریخت توی دهن لیوان را به مادر پس داد هنوز آب را قورت نداده بود نگه داشته بود توی دهنش تاباند مضمضه کرد مثل وقتی که گاهی بعد از خوردن غذا مادر با آفتابه مسی آب روی دست او میریخت و او یک مُشت آب به دهان میریخت نگه میداشت توی دهن میتاباند خوب با فشارِ آب لای دندان ها را میشست بعد آب را تُف میکرد به داخل لگن اما حالا آب را تُف نکرد بلکه قورت داد بلعید با لذت نفس عمیق کشید ما هرکدام لیوانی آب خوردیم آخرین نفر مادر بود برگشت به ناپیدایی شهر نگاه کرد گفت کاش بچهم هم اومده بود از افراد خانواده ما دو نفر هنوز توی شهر مانده بودند برادر بزرگم زهیر و مادر بزرگم که بیبی صداش میکردیم پدر گفت اون خودش خواست بمونه نیاد مادر هیچ نگفت پدر گفت اصلا چرا موند چرا نیومد؟ برادرم به صف سربازان داوطلب پیوسته و حالا برای جنگ با دشمن در شهر مانده بود گفتم خوب دیگه هرکسی یه عقیدهای داره پدر عصبانی شد گفت من ریدم به اون عقیده بعد سر به زیر انداخت کشیده گفت عقیده آفتاب کج میتابید و تا به وسط آسمان برسد هنوز ساعتی مانده بود یک روز گرم پاییز بود با طلوع راه افتاده بودیم که به گرما نخوریم چون بچه کوچک با ما بود سخت راه میرفتیم گرما ما را گرفت تنها نبودیم مردم پراکنده با قمقمه یا بی قمقمه بر دوش میآمدند میرفتند دشت تبدیل شده بود به یک پیاده رو با طول و عرضی فراتر از نگاه بی آنکه کسی از روبرو بیاید همه به یک جهت میرفتیم با هرچه شتاب که داشتیم زیر خورشید قرص تمام حتی لکه ابری نبود جلوش سد کند از گرماش بکاهد یا سایه بیندازد بر راه و شعلهها میغُریدند شعاع سرخشان به هر سو میگسترد چنگ میانداخت بر سطح زمین به دنبال صیدی آدمی تا در خود ببلعد فرو ببرد مردم میگریختند سپری نداشتند که پشت آن پنهان شوند هیچ غیر از سنگرهای کوچک گور شکل پُر از نم خواهر بزرگتر باز گفت آب پدر غُرید گفت میزنم توی سرت ها خواهر بزرگتر زد زیر گریه و حتی بعد از خوردن آب هم ساکت نشد گفتم بسه دیگه حالا قمقمه بر شانه من بود خواهر بزرگتر با گریه پرسید داریم میریم به کجا؟ گفتم اول میریم شادگان بعد میریم اصفهان یا یه جای بهتر مدتی طولانی در سکوت رفتیم آب قمقمه از نصف هم کمتر شده بود گاهی یک جیپ ارتشی تند از کنارمان میگذشت و با رفتنش به ما خاک میخوراند گروههایی جوان میرسیدند از ما جلو میزدند نمیدانستیم چقدر دیگر راه داریم تند میرفتیم که پیش از شب برسیم مادر باز نگاهی به پشت سر انداخت و گفت بیچاره بیبی گفتم وقتی راه باز بشه ماشینها بتونن رفت و آمد کنن من خودم بر میگردم میارمش همینجور چیزی گفته بودم بدون اینکه به آن فکر کرده باشم یک روز قبل از به راه افتادن به بیبی گفتم تو را هم میبریم اما میدانستم پاهای او پیرتر و عاجزتر از آنند که بتوانند اینهمه راه بیایند گفت نه نمیخوام بیام تکیه داده بود به دیوار حیاط دوکش را میتاباند و برای زمستانی که از هیچش خبری نبود جاجیم میبافت گفتم بالاخره یه طوری میشه که تو را هم بتونیم ببریم اما اولبخند زد با صورت پُرچین نگاهم کرد گفت بیا ببوسمت صورتم را جلو بردم بوی خوش میداد بوی بچگی و گلاب و شیرینیهای کوچک خوشمزهای که از جیبهایش در میآورد به ما میداد لبهایش پوست گونهام را مکید بعد ول کرد سرم را کشیدم به عقب چشمهای ریز او در اشک غوطه میخوردند درخشیدند گفت پس کی بمونه به گاوها غذا بده؟ ما دوتا گاو داشتیم که شیر خانواده را میدادند بیبی گفت گاوها و یاس درخت یاس وسط حیاط خانه ما بود با شاخه های بلند پُرپشت انبوه گلهای ریز سفید بی بی گفت درخت زبون بسته هم آب می خواد دیگه مگه نه؟ گفتم دلواپس اون نباش بارون که بیاد حرفم را بُرید گفت اگه بارون نیاد چی؟ اینطور شد که بیبی ماند تنها به انتظار مُردن و ما زدیم به بیابان و حالا نمای یک آبادی در دورادور کم کم شکل میگرفت گفتم یه جایی اون دور پیدا شد پدر گفت یه مستراح مادر با تکان سر به من علامت داد که چیزی به پدر نگویم نگفتم چون هرچه میگفتم او را بیشتر عصبانی میکرد آب قمقمه به ته رسید مدتی بعد وقتی که آبادی کاملا مشخص شد و ما امیدی به رسیدن یافتیم صدای شلیک توپ خیلی نزدیک به گوش رسید بعد صدای مهیب عبور یک هواپیما از بالای سرمان که تن را میلرزاند خواهر بزرگتر گفت یا امام هشتم گفتم نترس گفت مگه مال کیه؟ هواپیما رفته بود جلو اما انگار در فکرِ برگشتن بود گفتم مال اینطرف اما خیال خواهرم راحت نشد لبه پیرهنم را ول نکرد میرفتیم لبهای او خشک بودند گفت تو میگی اینطرف جنگ را میبره یا اونطرف؟ گفتم ما میبریم دستی بر سرش کشیدم هیچ نگفت نگاه از آسمان بر نمیداشت بعد دستی دیگر از پشت لبه دیگر پیرهنم را گرفت و کشید سر برگرداندم دیدم خواهر کوچکتر ایستاده با ترس و موهای درهم خاک آلود خیره به چشمهایم پرسیدم چیه چته؟ گفت کاکا؟ صدایش میلرزید گفتم بگو پرسید ما اینطرفیم یا اونطرف؟ ۱۳۵۹
|
|
|
|
|
|
گردش
سایت محمود مسعودی
دوشعر با صدای شاعر
توماس ترانسترومر
|
|
: |
|
"سرزمین ویران"
راهنمای خرید کتاب
آوازِ عاشقانهی
جی.آلفرد پروفراک
تی. اس. الیوت
کربن چهارده
محمود داوودی
شکنجهی سال نو
نامه به چگلوف
آنتون چخوف
داستانی، نه تازه
شاهکارهای بهروز شيدا
مسعود کدخدايی
کابوس شاعر-دورنما
روز بعد- بدون ما
کمدی فارس
تکملهای بر بحث پُرنوگرافی
ویسواوا شیمبورسکا
قمر در عقرب
عنوان غالب
یک دو سه
نگاهی به یک ترجمه
فاحشه ممیزی
طوفان خندهها
شبی در روتردام
احضار ارواح
یک جوانه ارجمند
خلیل پاکنیا
آغاز رمان شب آخر پاییز
در اعماق اروپا
توماس ترانسترومر
در خیابانهای هر کجا
به ممههام زل نزن
عاقبت یک ردیۀ
شش داستان
هشت شعر
کامو
چارلز بوکوفسکی
چند صحنه
بدون منطق ارسطویی
نامه به شاعری جوان
شعرخوانی
ساموئل بکت-۱۱شعر
لارش گوستاوسون-۴ شعر
محمود داوودی
سه شعر
ترس
ریموند کارور
و آنگاه در خواب دیدن
عنایت پاکنیا
خوابِ خوابها
آنتونیو تابوکی
شهر
تد هیوز
تایریسیاس در سرزمین ویران
جیمز مک فارلین
چهار شعر
شارل بودلر
عمرخیام
دکان تنباکو فروشی
فرناندو پسوا
یانوش پیلینسکی
شعر بی عنوان
مرتضی ثقفیان
از شهر سخن میگویم
عمری تنهایی
پاسخ و سازش
بازگشت
سنگِ آفتاب
اوکتاویو پاز
ترانه برای تصویری پاره
سه ترانه
ادمُن ژابس
نامهی آن سکستون
آن سکستون
شش شعر
امیلی دیکنسون
دوشعر
هارولد پینتر
مرگ روی صفحه کاغذ
سیروس نوذری
سه شعر
بیژن جلالی
عشق، بیگمان
کارلوس آندرانده
پنج شعر
مارکو آنتونیو کامپوس
شعرهای عاشقانهی
ریموند کارور
جوراب پروفسور
فرناندو پسوا
بوسه در تاریکی
کوشیار پارسی
آهای برده، به خدمت پیشآ
ژوزف برودسکی
شاهینی در تبعید
سایت کوشیار پارسی
عین سگ
یک لحن اخلاقی
محمود داوودی
یوحنا
بورخس
غراب
گربه سياه
ادگار آلن پو
خانهی عنکبوت
کامران بزرگنیا
چند شعر
اورهان ولی کانیک
مفت زندگی میکنیم، مفت
دانلود کتاب- پ.د.اف
اورهان ولی کانیک
ده برگ از کتاب مشاهیر
و. م. آیرو
کتاب مشاهیر
و. م. آیرو
مشت نمونهی خروار
داریوش مهبودی
شش شعر
پیران کارگر
چهار شعر
فرهنگ کسرایی
نیمایوشج
گزیدهی اشعار
نگاهی به سوره الغراب
نسرين رنجبرايرانی
سنگ سفید
قاضی ربیحاوی
صدای ِ پا
ميترا داور
بنجول موسیو
صادق هدایت
کاروان اسلام
صادق هدایت
دو روی یک سکه
هوشنگ گلشیری
کوسه
چهار شعر
عدنان غُریفی
دیدار با شاعر
روبرتو بلانیو
کلارا
روبرتو بلانیو
طبیعتِ بیجان
دُن دلیللو
انجیل
مارگریت دوراس
باران در ده بخش
سیما مقدم
بیرون افتاده
ساموئل بکت
دیوارنگاره
خولیو کورتاسار
داستان کوتاه
سردار صالحی
نسیم خاکسار
تنگ ارم
پرسش و پاسخ
نصرت رحمانی
داستانِ امروزِ ما
کوچه بابل
کورش اسدی
این خانه خواندن دارد
شعر بخوانیم
گ. م
عنایت پاکنیا
آشفتهحالان بیداربخت
غلامحسین ساعدی
تولد ونوس
مهرآفرین حسینی
واهمهها
به سلامتیِ ساعدی
نگاهی به شعر و داستان معاصر
علی نگهبان
اگر گوش شنوايي باشد
کامران بزرگنيا
طنز و شهرآشوبی
هایده ترابی
آخرین موسیقیدان
قلی خیاط
پریشانگویان
همایون فولاد پور
توهم ابزوردنويسی
مهسا دهقانيپور
شعر خمیازه
رضا شهرستانی
فریبا وفی در عمق صحنه
مهستی شاهرخی
شعلهور در زنده رود
شاپور بهيان
کهنترین داستان جهان
رومن گاری
شیشکیِ اشباح
محمد قائد
ثبت پيچ و خمهای چند زندگی
اکبر سردوزامی
ولی فقيه و سلطانِ دمکراسی
الاهه بقراط
شطرنجبازی با گوریل
محمدرضا نیکفر
|
|
بایگانی |
|
May 19, 2004
Jun 8, 2004
Jun 11, 2004
Jun 14, 2004
Jun 18, 2004
Jun 24, 2004
Jun 25, 2004
Jun 29, 2004
Jun 30, 2004
Jul 2, 2004
Jul 3, 2004
Jul 5, 2004
Jul 7, 2004
Jul 8, 2004
Jul 11, 2004
Jul 17, 2004
Jul 18, 2004
Aug 4, 2004
Aug 13, 2004
Aug 20, 2004
Aug 25, 2004
Aug 27, 2004
Aug 31, 2004
Sep 2, 2004
Sep 6, 2004
Sep 10, 2004
Sep 11, 2004
Sep 15, 2004
Sep 27, 2004
Oct 2, 2004
Oct 3, 2004
Oct 6, 2004
Oct 13, 2004
Oct 14, 2004
Oct 16, 2004
Oct 17, 2004
Oct 18, 2004
Oct 21, 2004
Oct 24, 2004
Oct 26, 2004
Oct 31, 2004
Nov 5, 2004
Nov 9, 2004
Nov 11, 2004
Nov 12, 2004
Nov 24, 2004
Dec 8, 2004
Dec 15, 2004
Dec 18, 2004
Dec 22, 2004
Dec 23, 2004
Dec 25, 2004
Dec 26, 2004
Dec 30, 2004
Jan 1, 2005
Jan 3, 2005
Jan 6, 2005
Jan 12, 2005
Jan 14, 2005
Jan 17, 2005
Jan 21, 2005
Jan 23, 2005
Jan 27, 2005
Jan 28, 2005
Feb 2, 2005
Feb 4, 2005
Feb 5, 2005
Feb 8, 2005
Feb 15, 2005
Feb 21, 2005
Mar 2, 2005
Mar 5, 2005
Mar 8, 2005
Mar 13, 2005
Mar 14, 2005
Mar 17, 2005
Mar 18, 2005
Mar 19, 2005
Mar 20, 2005
Mar 22, 2005
Mar 23, 2005
Mar 25, 2005
Mar 27, 2005
Apr 7, 2005
Apr 12, 2005
Apr 15, 2005
Apr 17, 2005
Apr 21, 2005
Apr 22, 2005
Apr 24, 2005
Apr 30, 2005
May 1, 2005
May 5, 2005
May 8, 2005
May 17, 2005
May 19, 2005
May 25, 2005
Jun 1, 2005
Jun 2, 2005
Jun 5, 2005
Jun 6, 2005
Jun 9, 2005
Jun 10, 2005
Jun 11, 2005
Jun 13, 2005
Jun 15, 2005
Jun 16, 2005
Jun 18, 2005
Jun 20, 2005
Jun 23, 2005
Jun 27, 2005
Jul 1, 2005
Jul 3, 2005
Jul 5, 2005
Jul 8, 2005
Jul 13, 2005
Jul 18, 2005
Jul 19, 2005
Jul 21, 2005
Jul 22, 2005
Jul 25, 2005
Jul 29, 2005
Jul 30, 2005
Jul 31, 2005
Aug 4, 2005
Aug 5, 2005
Aug 13, 2005
Aug 16, 2005
Aug 18, 2005
Aug 20, 2005
Aug 26, 2005
Aug 29, 2005
Sep 3, 2005
Sep 7, 2005
Sep 9, 2005
Sep 13, 2005
Sep 15, 2005
Sep 16, 2005
Sep 20, 2005
Sep 24, 2005
Sep 29, 2005
Oct 3, 2005
Oct 5, 2005
Oct 11, 2005
Oct 15, 2005
Oct 17, 2005
Oct 25, 2005
Oct 29, 2005
Nov 1, 2005
Nov 6, 2005
Nov 9, 2005
Nov 11, 2005
Nov 13, 2005
Nov 14, 2005
Nov 17, 2005
Nov 19, 2005
Nov 20, 2005
Nov 23, 2005
Nov 26, 2005
Dec 10, 2005
Dec 16, 2005
Dec 20, 2005
Dec 21, 2005
Dec 25, 2005
Dec 26, 2005
Dec 29, 2005
Jan 1, 2006
Jan 2, 2006
Jan 4, 2006
Jan 6, 2006
Jan 8, 2006
Jan 10, 2006
Jan 13, 2006
Jan 17, 2006
Jan 25, 2006
Jan 28, 2006
Jan 31, 2006
Feb 3, 2006
Feb 10, 2006
Feb 12, 2006
Feb 14, 2006
Feb 16, 2006
Feb 18, 2006
Feb 21, 2006
Feb 23, 2006
Mar 1, 2006
Mar 4, 2006
Mar 10, 2006
Mar 13, 2006
Mar 14, 2006
Mar 19, 2006
Mar 20, 2006
Mar 23, 2006
Mar 26, 2006
Mar 28, 2006
Apr 1, 2006
Apr 13, 2006
Apr 17, 2006
Apr 20, 2006
Apr 26, 2006
May 2, 2006
May 4, 2006
May 9, 2006
May 12, 2006
May 14, 2006
May 20, 2006
May 23, 2006
May 28, 2006
Jun 1, 2006
Jun 5, 2006
Jun 9, 2006
Jul 24, 2006
Aug 29, 2006
Sep 5, 2006
Sep 12, 2006
Sep 20, 2006
Sep 24, 2006
Sep 28, 2006
Oct 3, 2006
Oct 4, 2006
Oct 10, 2006
Oct 17, 2006
Oct 21, 2006
Oct 29, 2006
Nov 2, 2006
Nov 5, 2006
Nov 8, 2006
Nov 10, 2006
Nov 11, 2006
Nov 13, 2006
Nov 21, 2006
Dec 1, 2006
Dec 3, 2006
Dec 4, 2006
Dec 9, 2006
Dec 14, 2006
Dec 16, 2006
Dec 22, 2006
Dec 23, 2006
Dec 26, 2006
Dec 30, 2006
Jan 3, 2007
Jan 8, 2007
Jan 11, 2007
Jan 19, 2007
Jan 28, 2007
Feb 15, 2007
Feb 22, 2007
Feb 28, 2007
Mar 8, 2007
Mar 12, 2007
Mar 20, 2007
Mar 27, 2007
Apr 2, 2007
Apr 7, 2007
Apr 8, 2007
Apr 18, 2007
Apr 26, 2007
May 3, 2007
May 7, 2007
May 8, 2007
May 17, 2007
May 20, 2007
May 25, 2007
May 30, 2007
Jun 5, 2007
Jun 13, 2007
Jun 16, 2007
Jun 21, 2007
Jun 28, 2007
Jul 5, 2007
Jul 7, 2007
Jul 11, 2007
Jul 14, 2007
Jul 21, 2007
Jul 30, 2007
Aug 4, 2007
Aug 13, 2007
Aug 16, 2007
Aug 23, 2007
Aug 24, 2007
Aug 28, 2007
Aug 30, 2007
Sep 11, 2007
Sep 12, 2007
Sep 16, 2007
Sep 23, 2007
Sep 24, 2007
Sep 26, 2007
Sep 30, 2007
Oct 10, 2007
Oct 13, 2007
Oct 23, 2007
Oct 25, 2007
Nov 4, 2007
Nov 11, 2007
Nov 13, 2007
Nov 15, 2007
Nov 20, 2007
Nov 22, 2007
Nov 24, 2007
Nov 26, 2007
Dec 1, 2007
Dec 6, 2007
Dec 13, 2007
Dec 14, 2007
Dec 19, 2007
Jan 3, 2008
Jan 7, 2008
Jan 11, 2008
Jan 13, 2008
Jan 23, 2008
Jan 26, 2008
Feb 2, 2008
Feb 10, 2008
Feb 17, 2008
Feb 19, 2008
Feb 25, 2008
Feb 28, 2008
Mar 5, 2008
Mar 14, 2008
Mar 15, 2008
Mar 19, 2008
Apr 11, 2008
Apr 13, 2008
Apr 19, 2008
May 3, 2008
May 9, 2008
May 25, 2008
May 29, 2008
Jun 17, 2008
Jun 19, 2008
Jun 26, 2008
Jul 21, 2008
Jul 28, 2008
Jul 30, 2008
Aug 1, 2008
Aug 4, 2008
Aug 9, 2008
Aug 23, 2008
Aug 24, 2008
Aug 27, 2008
Sep 2, 2008
Sep 5, 2008
Sep 16, 2008
Sep 23, 2008
Sep 30, 2008
Oct 6, 2008
Oct 14, 2008
Oct 25, 2008
Nov 2, 2008
Nov 12, 2008
Nov 19, 2008
Nov 26, 2008
Dec 5, 2008
Dec 9, 2008
Dec 21, 2008
Dec 23, 2008
Jan 7, 2009
Jan 12, 2009
Jan 18, 2009
Feb 7, 2009
Feb 12, 2009
Feb 14, 2009
Feb 22, 2009
Feb 27, 2009
Mar 17, 2009
Mar 22, 2009
Mar 31, 2009
Apr 10, 2009
Apr 11, 2009
Apr 21, 2009
Apr 29, 2009
Jun 2, 2009
Jun 11, 2009
Jun 17, 2009
Jul 6, 2009
Jul 16, 2009
Jul 20, 2009
Jul 22, 2009
Jul 26, 2009
|
|
: |
|
|
|
|
|
تماس
|
|
|